، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

خاطرات رادین

3

به نام خدا سلام گل پسرم خوبی عسلم؟ ببخشید که انقد دیر به دیر میام برات مینویسم....... راستش این روزا پر از احساس های متناقص هستم....... همش دلهره ، همش ترس و همش خوشحالی!!!! خلاصه اوضاعی دارم....... عشقم بالاخره مامانی سیسمونی رو آورد..... 9 تیر بود که آورد.... با یه عالمه مهمون وایییییی که چقد از دیدن لباسات ذوق زده میشم......... تو عشق یکی یدونه خودمی انقد دلم میخواد تووو این لباسا ببینمت که حد نداره وقتایی که بابایی ابراز علاقه بهت میکنه من کمی حسودیم میادش..... آخه من هنوز نی نی بابایی هستم.... پس  تو دومین نی نی خونمون هستی..... حواست باشه ها!!!! عشقم سر اولین فرصت عکس های سیسمونیت رو میزارم...... تو نفس خودمی...
17 تير 1391
1